این بار اولت بود
همه چی از همه جا
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش اومدین .نظریادتون نره

پيوندها
عشق هرگز نمیمیرد
میراث فاطمی
رنگ رنگ
عشق ممنوع
!!!کلبـــه تنهـــــــایی
کیمیا 11 ساله
justin bieber
سرگرمی
ردیاب خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان همه چی از همه جا و آدرس fanoosedarya.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 53
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 53
بازدید ماه : 63
بازدید کل : 14187
تعداد مطالب : 55
تعداد نظرات : 46
تعداد آنلاین : 1



نويسندگان
غزل

آخرین مطالب
چه قدر دنیا بدجنسه
:-)
اشتباه نکن
تنهایی
دستگاه خود ّپرداز
سوال مسخره
حرف حساب
حرف حساب
حرف حساب
منطق ایرانی
ما عادت کردیم
متن آهنگ خالی از ابی
متن و ترجمه آهنگ a year without rain
متن آهنگ انتخاب از شادمهر
کشیش و رماتیسم
ایمان
دوستی
یکی از بستگان خدا
سلام
آدم های بزرگ
روشی برای ارزیابی خود
اینو حتما بخونید
این بار اولت بود
زمستون
تفاوت را احساس کنید
فرق زن شوهر با ........
فرق شب بخیر مامان و بابا
شاهزاده و دانه گل
پادشاه وسرباز پیر
متن آهنگ where have you been
تست لباس
قورباقه و زنی که فکر میکرد باهوشه
داستان ترســـــــــــناک
دستشویی پارک
سه زن
تصــــــادف
آرایشگــــــــــر و ادای نــــــــذر
کارمنــــــــــــــد تازه کار
4 دانشجو (داستان طنز)
متن آهنگ تایتانیـــــــــــــک
مرکز خرید شوهر
ساعت چنده؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دوســـــت اصفهانــــــــــــی
اینو حتما بخونید خوشتون میاد (نظر یادتون نره )
تفاوت اصلی وبلاگ ها
پیرمرد و دختر
سمعک
دیدگاه کودک ثروتمند
زود قضاوت نکن
حرفه دلتو بزن


 
سه شنبه 13 تير 1391برچسب:, :: 3:12 PM :: نويسنده : غزل

 

روزی یک زوج،بیست و پنجمین سالگرد ازداوجشان را جشن گرفتند.آنها در شهر مشهور شده بودند به خاطر اینکه در طول 25 سال حتی کوچکترین اختلافی با هم نداشتند.تو این مراسم سردبیرهای روزنامه های محلی هم جمع شده بودند تا علت مشهور بودنشون (راز خوشبختی شون رو) بفهمند.سردبیر میگه:آقا واقعا باور کردنی نیست؟ یه همچین چیزی چطور ممکنه؟
شوهره روزای ماه عسل رو بیاد میاره و میگه:بعد از ازدواج برای ماه عسل به شمیلا رفتیم،اونجا ...
برای اسب سواری هر دو،دو تا اسب مختلف انتخاب کردیم.اسبی که من انتخاب کرده بودم خیلی خوب بود ولی اسب همسرم به نظر یه کم سرکش بود.سر راهمون اون اسب ناگهان پرید و همسرم رو زین انداخت .همسرم خودشو جمع و جور کرد و به پشت اسب زد و گفت :"این بار اولته" دوباره سوار اسب شد و به راه افتاد.بعد یه مدتی دوباره همون اتفاق افتاد این بار همسرم نگاهی با آرامش به اسب انداخت و گفت:"این دومین بارت" بعد بازم راه افتادیم .وقتی که اسب برای سومین بار همسرم رو انداخت خیلی با آرامش تفنگشو از کیف برداشت و با آرامش شلیک کرد و اونو کشت.سر همسرم داد کشیدم و گفتم :"چیکار کردی روانی؟ حیوان بیچاره رو کشتی!دیونه شدی؟"

همسرم با خونسردی یه نگاهی به من کرد و گفت:"این بار اولت بود



نظرات شما عزیزان:

پدرام
ساعت15:31---13 تير 1391
و خانوما هم همشون زور گو ان و عصبی
پاسخ:نه همشون


نازگل
ساعت15:28---13 تير 1391
خیلی باحال بود مردا همیشه ترسو اند

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: